به گزارش مشرق، روحانی در روزهای پایانی ریاست جمهوری خود در حالی مجلس را متهم به سنگاندازی برای رفع تحریمها میکند که نگاهی به حوادث جاری نشان میدهد طرح مجلس برای ارتقای توانمندیهای هستهای کشور نه تنها توانست دست مذاکرهکنندگان هستهای کشورمان را پر کند بلکه برنامههای امریکا و کشورهای غربی برای اعطای امتیازات قطره چکانی به ایران و گرفتن تعهدات هستهای را با بن بست رو به رو کند.
از آبان ماه سال گذشته که جو بایدن به عنوان رئیسجمهور جدید امریکا وارد کاخ سفید شد، این تلقی و تصور خوشخیالانه - به تعبیر ظریف- در بین بخشی از بدنه دولت به وجود آمد که توانمندی بازگشت سریع به برجام و احیای آن از طریق برداشتن تحریمها وجود دارد. بخش مهمی از این تلقی ناشی از وعدههای پیشین دموکراتها و همچنین شعارهای آنها در رقابتهای انتخاباتی امریکا بود. در آن زمان به نظر میرسید که بحث بازگشت به برجام قطعی بوده و تنها ترتیبات آن است که باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. با این حال و از آنجا که شیطان در جزئیات است، شیوه بازگشت به این ترتیبات از نظر امریکاییها شامل مراحل مختلف و در کنار آن اعطای امتیازات فراوانی بود که از دید ایران ارتباطی به بحث هستهای نداشت. این ترتیبات در گزارشهای منتشر شده از سوی اندیشکدههای نزدیک به دموکراتها همچون «مرکز امنیت نوین امریکا» شامل موافقت ایران با تمدید زمان محدودیت هستهای یا همان بندهای غروب آفتاب، چند مرحلهای شدن برداشت تحریمها بر خلاف میل تهران و همچنین امکان گنجاندن گفتگو بر سر موضوعات فرا هستهای و سایر موارد جزییتر بود.
از سوی دیگر تهدیدات تروریستی علیه برنامه صلح آمیز هستهای ایران نیز به شدت افزایش یافت. جدا از جنگ روانی گسترده درباره امکان حمله امریکا به سایتهای هستهای ایران در ماههای پایانی ترامپ چندین عملیات ایذایی علیه زیر ساختها و افراد حساس در برنامه هستهای ایران انجام شد. از جمله انفجار در سالن مونتاژ ماشینهای غنیسازی نطنز و همچنین ترور شهید فخریزاده که از مدتها قبل در معرض تهدیدات صهیونیستها قرار داشت. طبیعی است که در چنین شرایط نامتوازنی بهترین راه تثبیت مواضع کشور و پر کردن دست مذاکرهکنندگان در شرایط حساس پیش رو بود.
آنچه طرح مجلس برای ایران به ارمغان آورد
از دل چنین منطقی بود که طرح اقدام راهبردی مجلس برای رفع تحریمها متولد شد. البته از همان ابتدا مخالفتهای گستردهای در خصوص این طرح و نحوه انجام آن وجود داشت. حتی به ظاهر برخی مقامات دولتی اجرای این طرح را زمینهساز حمله امریکا به ایران یا ارسال دوباره پرونده هستهای کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل متحد عنوان میکردند. در شک و تردید مسئولان اجرایی برنامه هستهای در خصوص اجرای این طرح همین بس که رئیس سازمان انرژی اتمی تنها با اطمینان بخشی مقام معظم رهبری بود که غنیسازی ۲۰ درصد را در سایت نطنز آغاز کرد.
بعد از این ماجرا بود که به تدریج دستاوردهای دیگری از دل این طرح که اکنون به قانون تبدیل شده بود، در برنامه هستهای کشورمان متولد شد. یکی آنکه برای اولین بار ایران شروع به استفاده انبوه از ماشینهای غنیسازی IR-۲M، IR-۴ و IR-۶ کرد. از آنجا که در برجام محدودیتهای جدی در خصوص استفاده ایران از این ماشینها وجود داشت، استفاده از آنها تنها محدود به تزریق گاز به ماشینهای تکی غنیسازی محدود ماند.
همچنین ایران سایت غنیسازی فردو را به عنوان یک تأسیسات غنیسازی احیا کرد. تولید اورانیوم فلزی نیز از جمله دستاوردهای دیگر این طرح بود که از سال ۱۳۹۲ اجرای آن معطل باقی مانده بود. آغاز توسعه نیمه صنعتی ماشینهای غنیسازی IR-۹ هم اتفاق دیگری بود که با اجرای این طرح به راه افتاد. این دستگاه جدید غنیسازی با توانمندی ۵۰ برابری غنیسازی نسبت به ماشینهای نسل اول به عنوان یک عامل تغییر بازی در پیشرفت برنامه هستهای ایران نامیده میشود چرا که تنها یک آبشار از آن میتواند توانی به اندازه توان غنیسازی ایران در دوره برجام ایجاد کند.
شاید نقطه اوج این طرح نیز مربوط به آغاز غنیسازی ۶۰ درصد بود که در پی حمله سایبری به تأسیسات هستهای نطنز رخ داد. با چنین ابزارهایی بود که مذاکرات ایران و کشورهای چهار به علاوه یک به همراه امریکا در وین برای احیای برجام آغاز شد. مذاکراتی که بر خلاف برنامه امریکایی بدون هیچ کدام از پیش شرطهای قبلی همچون توقف توسعه برنامه هستهای ایران آغاز و به پیشرفت قابل ملاحظهای در برداشته شدن تحریمها رسید.
مذاکرات وین چه بود و چه شد
سخنان روز پنج شنبه روحانی در خصوص «برداشته شدن تحریمها تا قبل از عید نوروز» در صورت عدم تصویب طرح مجلس، نادیده گرفتن تمام این دستاوردها در جریان مذاکرات تا همین امروز است. شاید بد نباشد که روحانی از مذاکرهکنندگان خود در وین سؤال کند که مهمترین کارت آنان برای تهدید طرفهای اروپایی و امریکایی برای اعطای امتیازات بیشتر چه بود و اینکه اساساً حد برداشته شدن تحریمهای امریکا در صورت اجرایی شدن طرح اولیه آنان چه بود.
آیا جز این بود که قرار بود حتی فروش واکسن کرونا نیز به عنوان امتیازی به ایران فروخته شود یا آزادسازی منابع ایران برای خرید غذا و دارو به صورت قطرهای در اختیار بانک مرکزی ایران قرار بگیرد؟ آیا غیر از این بود که تمام این امتیازات باید در قبال توقف برنامه هستهای ایران و شروط هستهای دیگر اتفاق میافتاد؟ حتی هم اکنون و با توجه به تمام عقبنشینیهای امریکایی از مواضع قبلی خود واشنگتن حاضر به لغو ۵۰۰ تحریم وضع شده علیه ایران نیست یا هیچ تضمینی در مقابل تبدیل ذخایر ارزهای غیر دلاری ایران به یورو نمیدهد که مواهب ایران از برجام را تنها در حد بخور و نمیر کاهش میداد.
طبیعی است که با چنین چینشی در عرصه مذاکرات به هیچ وجه نمیتوان انتظار یک بازگشت متوازن و موزون را به برجام داشت، اما هر بار آقای روحانی از در پیش بودن برداشته شدن تمام تحریمها سخن میگفت. حتی رد شدن پیشنویس فعلی از توافق اولیه وین در مراکز بالادستی نظام نیز به دلیل همین برداشته نشدن تحریمها و نبود تضمینی برای خروج دوباره امریکا از برجام انجام شد. شاید زمانی بتوان از خاطرات مذاکرهکنندگان تأثیر این سخنان را بر جریان مذاکرات دانست.
واکنشها به ادعاهای روحانی
اما روحانی چه گفت و واکنش نمایندگان مجلس به ادعای ایشان چه بود. رئیسجمهور روز پنج شنبه در آیین افتتاح طرحهای ملی وزارت نفت مدعی شد: «در زمینه تحریم همه کار را انجام دادیم و اگر قانون مجلس جلوی ما را نگرفته بود تقریباً قبل از عید نوروز تحریم را برداشته بودیم، بنابراین دولت همه کارهای لازم را در زمینه برداشتن تحریم انجام داده و گامهای خودش را برداشته است.»
نمایندگان مجلس شورای اسلامی ضمن غیر واقعی خواندن روایتهای دولت از ماجرای برجام و مذاکرات وین تأکید کردند، قانون مجلس نه تنها مانع نبود که اتفاقاً دست تیم دیپلماتیک ایران را در مذاکرات وین پر کرد.
سید نظامالدین موسوی، سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در همین زمینه و در گفتگو با فارس با اشاره به اینکه مقامات دولتی به دنبال ارائه روایتهای غیر واقعی از ماجرای برجام و مذاکرات وین هستند، تصریح کرد: از زمانی که قانون مجلس تصویب و اجرا شد فضای مذاکرات کاملاً متحول شد و غربیها نه تنها نتوانستند تهدیدات خود را عملی کنند، بلکه ایران در موقعیتی قرار گرفت که میتوانست امتیازهای جدی از غرب بگیرد، اما دولت به خاطر عجله در احیای برجام که از آن اهداف انتخاباتی داشت در استفاده از این فرصت کوتاهی غیر قابل بخششی کرد.
ابراهیم عزیزی، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم در گفتگو با تسنیم با اشاره به اینکه اظهارات رئیسجمهور فاقد رویکرد منطقی و منطبق بر منافع ملی است، گفت: مسئولان سیاست خارجی و مدیران سازمان انرژی اتمی بر خلاف آقای روحانی معتقدند که قانون هستهای مجلس سد محکمی در مقابل زیاده خواهیهای امریکاییها و اروپایی بوده و مانع از تاراج دستاوردهای بزرگ هستهای ایران شده است. وی تأکید کرد که هدف از تصویب طرح راهبردی تحریمها پر کردن دست مذاکرهکنندگان و جلوگیری از سوء استفاده غربی بوده است.
واکنشها به اظهار نظر غیر واقعی برخی دولتیها درباره فرجام مذاکرات وین و توقف آن به همین موارد محدود نشد و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی اظهارات علی ربیعی، سخنگوی دولت را تکذیب کرد. سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی درخصوص اظهارات سخنگوی دولت پیرامون جمع بندی هیئت تطبیق اعلام کرد: اظهارات منتسب به سخنگوی محترم دولت درخصوص جمع بندیهای هیئت تطبیق را که از سوی رسانههای گروهی منتشر شده است تکذیب میکنم.
کیوان خسروی با اعلام این خبر افزود: برخلاف آنچه اظهار شده، هیئت مذکور اساساً به موارد عدیده مهمی پرداخته که مذاکرات وین به دلیل مواضع قلدرمآبانه طرف امریکایی و بعضاً طرفهای اروپایی در مورد آنها به نتیجه نرسیده و از توافق دور بوده است. وی تصریح کرد: بدیهی است صحبت از انطباق یا عدم انطباق چیزی که واقعیت خارجی ندارد نمیتواند موضوعیت داشته باشد.
علی ربیعی، سخنگوی دولت هفته گذشته درباره علت نهایی نشدن توافق احیای برجام در دولت روحانی مدعی شده بود: «متاسفانه و از آنجایی که متن مصوبه مجلس در آذر گذشته علاوه بر مداخله غیرمرسوم در امور اجرایی، فراتر از توافق برجام به نگارش درآمده است، نه تنها در این مدت بر پیچیدگی مذاکرات افزود، بلکه اساساً نمیتوان نتایج گفتگوها در چارچوب برجام را با مفاد این قانون فراتر از برجام تطبیق داد. به همین دلیل بود که دولت از همان روز اول مکرراً مخالفت خود را با این روند نامعمول مجلس شورای اسلامی اعلام کرد و بر غیرمفید بودن این قانون در حالیکه مذاکرات احیای برجام به طور طبیعی پیچیدگیهای حقوقی و فنی بغرنجی دارد، تاکید کرده است.»
فرافکنی به شیوه روحانی
در نهایت اینکه دولت دوازدهم روزهای آخر خود را طی میکند و شاید روحانی امیدوار بود که با بازگشت به برجام میراثی جدی از خود باقی بگذارد، اما به هر دلیل از جمله سستی دولت در مقابله با اقدامات غربیها چنین اتفاقی نیفتاد و احیای برجام به دولت بعد موکول شد. شاید زمانی فرا برسد که روایتی واقعی به این سؤال پاسخ بدهد که دلیل نزدیک به دو سال انفعال در مقابل خروج امریکا از برجام چه بوده و آیا اصلاً ماجرای نزدیک شدن جنگ به مرزهای ایران واقعیت داشت یا خیر؟ آینده در این باره بهتر قضاوت خواهد کرد.